پيام
+
ليلي و مجنون
نظامي گنجوي در پايان داستان «ليلي و مجنون» مي گويد: ليلي در اواخر عمر بيمار شد و طراوتش از بين رفت. او به مادرش وصيت کرد:
پيام مرا به مجنون برسان و به او بگو اگر خواستي محبوبي برگزيني، دوستي مانند من مگير که با يک تب، همه طراوت خود را از دست بدهد و با يک بيماري، همه نشاط او فرو بنشيند؛ دوستي بگير که زوال پذير نباشد
بنابراين، معرفت، محبت حقيقي مي آورد و غفلت، محبت کاذب.
#جواد_تبريزي
محسن وکيل پايه يک
00/9/15
جوادتبريزي
هرچه قدر درعشق،شناخت عاشق ومعشوق ازهمديگرعميقترو وبيشترباشد،عشقشان پررنگترمي شود.وعشق هاي که کورکورانه وبدون شناخت هست به فرجام مطلوب نمي رسد ومولوي هم مي گويد:
عشق آن زنده گزين کو باقيست
کز شراب جان فزايت ساقيست
عشق آن بگزين که جمله انبياء
يافتند ازعشق او کار وکيا.
* راوندي *
اي بسا عشق ، که اگر عاشقانه زندگي کنيم تمام لحظاتش لذت بخش خواهد بود . اما عشق الزاما شايد اصلا مربوط به جنس مخالف نباشد .
جوادتبريزي
{a h=ravandi} راوندي {/a} کاملا درست هست،آنات ولحظه هاي زيستن عاشقان بسي شيرين است.